ترنج و چاقو

ساخت وبلاگ
بنشین تا برات بنویسم

حرف بیهوده با نگات نزن

من بدی تو را نمی خواهم

باورم کن دوباره قات نزن

باید از نو تو را بسوزانم

سینه ای سینه ی گدازه شده

انقراض تو کار دستم داد

ای دل مرده ی جنازه شده

آسمان را ببین و دریا را

تنگی خانه را بهانه نکن

تا خدا هست و تا نفس باقی است

گله از شومی زمانه نکن

زیر باران کمی توقف کن

بغض کن گریه کن هیاهو کن

وبه یوسف بگو که رد بشود

بعد فکر ترنج و چاقو کن

لعنتی بس کن این هیاهو را

از بهاری که روبروست بخوان

نی لبک ها برادران منند

با همین غم که در گلوست بخوان

می توانی به آسمان برسی

از همین کوچه های نمناکی

سرنوشت بشر همین باشد

خوبی و مهربانی و پاکی

                        بیرجند 96/2/12

عاشقا نه های غزل...
ما را در سایت عاشقا نه های غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaynali1349o بازدید : 179 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 14:23