وطن همیشه مقاوم....

ساخت وبلاگ

تو ای همیشه مقاوم ،تو ای همیشه صبور

وطن بهانه ی بودن وطن شکوه حضور

که فجر صادق صبحی،سپیده ی ازلی

به رغم هر چه سیاهی بهشت  بی بدلی

تو ای صبور مقاوم اسیر پنجه ی درد

بگو چگونه نگویم غریبه با تو چه کرد

چگونه از تو نگویم غمت شرربار است

چگونه درد ننوشم که درد بسیار است

به درد آمدم  آنسان، که خسته قامت من

صبور و خسته و تنها  شکسته قامت من

چقدر زخم زبان و ستم حواله ی تو

چقدر آمده دشمن به استحاله ی تو

که فکر می کند امشب تو را کجا بزند

که در یمن بنشیند به کربلا بزند

مباد ره به تغافل مباد ره به درنگ

مباد نیزه و دشمن مباد نیزه و سنگ

مباد کوفه مکرر مباد کرب و بلا

مباد داغ اسیری مباد سنگ جفا

خدا کند که بمانم فدائیت بشوم

فدای خاک شریف و خدائیت بشوم

حدیث نفس نکردم حدیث نامردی است

که درد من نه برادر که درد بی دردی است

به دوره ای که جهان را هوس فراوان است

عقاب خانه نشین و مگس فراوان است

هوا بد است برادر هوا شرر بار است

چگونه درد ننوشم که درد بسیار است

چریک های پشیمان به خدعه  پیوستند

که با غریبه و دشمن به محو تو بستند

ببین که خیل حرامی به بیشه آمده اند

برای قطع درختان چو تیشه امده اند

برادرم چه نشستی مجال خفتن نیست

که باغ خلسه ی ما را سر شکفتن نیست

ببند  شال کمر را بزن به ریشه بزن

بزن به بیشه ی شیطان بزن به بییشه  بزن

 که بیشه پر ز حرامی که بیشه خون رنگ است

ببند شال کمر را بردارم جنگ است

به رسم بال گشودن به همرهان برسان

مرا که مانده ی خاکم به آسمان برسان

26/11/95بیرجند

 

 

عاشقا نه های غزل...
ما را در سایت عاشقا نه های غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaynali1349o بازدید : 190 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 14:23