بی هیچ رنج و سختی و آلام می خورند
مرگا به تن فروشی زنهای کشورم
ایشان ولی شکفته و پدرام می خورند
دیگر چگونه رو به خدا آورد کسی
وقتی سوار گرده ی اسلام می خورند
باور نکن که باج به دشمن نمی دهند
وقتی کنار دشمن تو شام می خورند
بر ابر بی کرانه ی رویا نشسته اند
از سفره ی خیالی برجام می خورند
حاشا اگر که مرهم زخم شما شوند
تا که کمین نشسته و آرام می خورند
مردم فدای یک سر موی ذخیره ها
مردم گل از ذخیره ی اسلام می خورند
امروز اگر چه چوب خدا را نخورده اند
فردا ولی ز گردش ایام می خورند
بیرجند 95/10/7
عاشقا نه های غزل...برچسب : نویسنده : zaynali1349o بازدید : 177