آوای مرگ

ساخت وبلاگ

فرقی ندارد باد و بوران باشی یا طوفان

وقتی که سهمت مشت خاکی باشد ای انسان

بسیارها قبل از من و تو بعد ماهم نیز

رفتند و ماهم یک نظر یک لحظه و یک آن

مرگ است و گلچین است گلچینی که می آید

یک روز از راهی پر از گلپونه و ریحان

می آید از راهی که فکرش را نمی کردی

شاید همین کوچه همین خانه همین ایوان

گاهی اسیر دست شیطان می شوی شاید

گاهی دچار آه دامنگیر مظلومان

این کاخها اما ندارد سایه ی امنی

وقتی نمانده در وجودت ذره ای ایمان

آن لحظه های آخری را من نمی دانم

دست من و دامان تو یا حی و یا سبحان

یک روز می آید سراغت هر کجا باشی

فرقی ندارد ورزقان باشی و یا تهران

                            بیرجند 98/8/13

عاشقا نه های غزل...
ما را در سایت عاشقا نه های غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaynali1349o بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 3 آذر 1398 ساعت: 5:26